افلاطون و نوشتن

ساخت وبلاگ

به نام خدا

افلاون و نوشتن

دو قطعه به ترجمۀ مرحوم محمدحسن لطفی

نامۀ شمارۀ 2

افلاطون به دیونیزیوس [درباب نیک‌کاری]

Πλάτων Διονυσίῳ εὖ πράττειν.

ص314

به هوش باش تا مبادا از روی سهل‌انگاری اندیشه‌هایی را در جهان منتشر كنی كه پس از چندی از انتشار آنها پشیمان گردی. بزرگترین احتیاطی كه در این باره باید كرد این است كه هنگام تحقیق در دشوارترین و عمیقترین مسایل فلسفی نباید چیزی نوشت زیرا از انتشار مطالب نوشته و افتادن آنها به دست مردمان نمی‌توان جلوگیری كرد. بدین جهت من خود نیز دربارۀ مهمترین حقایق فلسفی چیزی ننوشته ام و در این خصوص نوشته‌ای به نام افلاطون وجود ندارد و در آینده نیز نخواهد بود و هر چه هست به نام سقراط است كه در آن نوشته‌ها صورت ایده‌آل [= مثالی] یافته و زندگی را از سر گرفته است. صص 1954 و 1955

Διὰ ταῦτα οὐδὲν πώποτ’ ἐγὼ περὶ τούτων γέγραφα, οὐδ’ ἔστιν σύγγραμμα Πλάτωνος οὐδὲν οὐδ’ ἔσται, τὰ δὲ νῦν λεγόμενα Σωκράτους ἐστὶν καλοῦ καὶ νέου γεγονότος.

For this reason I myself have never yet written anything on these subjects, and no treatise by Plato exists or will exist, but those which now bear his name belong to a Socrates become fair and young.

ترجمه از انگلیسی R. G. Bury: برای همین من خودم تا به حال در این باره‌ها چیزی ننوشته ام و هیچ رساله‌ای از افلاطون وجود ندارد و وجود نخواهد داشت، اما آنهایی که اکنون نام او را دارند متعلق به سقراط اند که زیبا و تازه می҅شوند.

تحشیه: منظور از «زیبا و جوان/ تازه» (καλός καὶ νέος) ویرایش و تدوین است؟

نامۀ شمارۀ 7

افلاطون به خویشان و یاران دیون [درباب نیک‌کاری]

Πλάτων τοῖς Δίωνος οἰκείοις τε καὶ ἑταίροις εὖ πράττειν

ص341

دربارۀ نویسندگانی كه چه امروز و چه در آینده ادعا كنند كه از مطالب اصلی فلسفۀ من چیزی می‌دانند اعم از این كه بگویند آن را از دهان من شنیده یا از دیگران آموخته و یا خود به تحصیل آن نایل گردیده اند فاش می‌گویم كه آنان بنا به عقیده‌ای كه من دربارۀ فلسفه دارم از فلسفه كوچكترین خبری ندارند. در مورد آن مطلب اصلی هیچ‌گونه نوشته‌ای از من در وجود نیامده و در آینده نیز وجود پیدا نخواهد كرد زیرا آن مطالب مانند دیگر مطالب علمی نیست كه به وسیلۀ اصطلاحات و الفاظ عادی بتوان تشریح و بیان نمود بلكه فقط در نتیجۀ بحث و مذاكرۀ متوالی دربارۀ آنها و در پرتو همكاری درونی و معنوی، یكباره آن ایده [مفهوم] مانند آتشی كه از جرقه‌ای پدیدار شود در درون آدمی روشن می‌گردد و آنگاه راه خوبى را باز می‌كند و توسعه می‌یابد. صص1988 و 1989

Thus much at least, I can say about all writers, past or future, who say they know the things to which I devote myself, whether by hearing the teaching of me or of others, or by their own discoveries — that according to my view it is not possible for them to have any real skill in the matter. There neither is nor ever will be a treatise of mine on the subject. For it does not admit of exposition like other branches of knowledge; but after much converse about the matter itself and a life lived together, suddenly a light, as it were, is kindled in one soul by a flame that leaps to it from another, and thereafter sustains itself.

حداقل تا این حد، می توانم دربارۀ همۀ نویسندگان گذشته یا آینده که می گویند چیزهایی را که خودم وقف آنها کرده ام، چه با شنیدن آموزه‌هایی از من یا دیگران، چه با اکتشافات خودشان، می دانند بگویم که طبق نظر خودم برای آنها امکان ندارد که در این موضوع مهارت واقعی داشته باشند. نه رساله ای از من در این زمینه وجود دارد و نه هرگز وجود خواهد داشت. زیرا مانند دیگر شاخه‌های دانش، بیان را نمی‌پذیرد. اما پس از گفت‌وگوهای زیاد در مورد خود موضوع و زندگی مشترک، ناگهان نوری در روحی به وسیله شعله‌ای روشن می‌شود که از دیگری به آن می‌پرد و پس از آن خود را حفظ می‌کند.

Ἄλλους μέν τινας οἶδα γεγραφότας περὶ τῶν αὐτῶν τούτων, οἵτινες δέ, οὐδ’ αὐτοὶ αὑτούς. Τοσόνδε γε μὴν περὶ πάντων ἔχω φράζειν τῶν γεγραφότων [341c] καὶ γραψόντων, ὅσοι φασὶν εἰδέναι περὶ ὧν ἐγὼ σπουδάζω, εἴτ’ ἐμοῦ ἀκηκοότες εἴτ’ ἄλλων εἴθ’ ὡς εὑρόντες αὐτοί·

τούτους οὐκ ἔστιν κατά γε τὴν ἐμὴν δόξαν περὶ τοῦ πράγματος ἐπαί¨ειν

οὐδέν. Οὔκουν ἐμόν γε περὶ αὐτῶν ἔστιν σύγγραμμα οὐδὲ μήποτε γένηται· ῥητὸν γὰρ οὐδαμῶς ἐστιν ὡς ἄλλα μαθήματα, ἀλλ’ ἐκ πολλῆς συνουσίας γιγνομένης περὶ τὸ πρᾶγμα αὐτὸ καὶ τοῦ συζῆν ἐξαίφνης, οἷον ἀπὸ πυρὸς [341d] πηδήσαντος ἐξαφθὲν φῶς, ἐν τῇ ψυχῇ γενόμενον αὐτὸ ἑαυτὸ ἤδη τρέφει.

تجربۀ تفکر...
ما را در سایت تجربۀ تفکر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3denkenserfahrung0 بازدید : 45 تاريخ : پنجشنبه 26 بهمن 1402 ساعت: 0:15