ریشه و معناشناسی βούλομαι (اراده کردن، خواستن، طرح دادن)

ساخت وبلاگ

تجربهٔ تفکر:
[v.] 'want, wish' (ll.). *gwel_ (*gWelh3-?) 'want, wish"
The other tenses are based on the present: βουλήσομαι, ἐβουλήθην, βεβούλημαι. On βεβούλα (A 113) see below .
• Arc.-Cypr. Eretr. (also Hom., see Chantraine 1942: 311) βόλομαι, Lesb. βόλλομαι, Dor. (Cret.) βώλομαι; Thess. βέλλομαι, Boeot. βείλομαι [also βήλομαι], Dor. (Heracl., etc.) δήλομαι, Locr. Delph. δείλομαι.
βουλή 'will, decision, council' (ll.); Dor. Arc. βωλά, Lesb. βόλλα. Denominative βουλεύω (βωλ, βολλ-εύω), -ομαι 'deliberate' (ll.), with many derivatives: βούλευμαι, βουλεία, βουλευτής, βουλευτήριον 'council chamber'.
The verb has been much discussed, yet there is no agreement on its prehistory (the root must have been *gWel-/gWol-). We can assume that there was a perfect * βέβολα with present meaning, a trace of which could be found in προ-βέβουλα (A 113), with ου from βούλομαι.
The o-vocalism and the β- may have spread from there. (We cannot exclude influence from βουλή, but this is probably itself to be derived from the present.)
However, it seems doubtful that the perfect alone is the source of the pervasive o-vocalism. The central problem is the origin of the present, for which a suffix -n- or -s- has been assumed, although Ruijgh Lingua 25 (1970): 315f. maintains that only -λν- can explain the compensatory lengthening (see also Slings Mnem. 28 (1975): 1-16).
Peters 1986: 311 suggested a root in *-h3' which may help to explain the o-vocalism: a nasal present *gwl-n-h3- would have yielded *βαλνο- [or βλανο-?], which was replaced by *βολν-, and Pamphylian βΟλΕμενος; would have βολε- *βελο- *gwelh3-.
However, Peters' solution remains problematic because we have no evidence of βλω-, nor is there a clear basis for the introduction of the o- vocalism.

به نام خداوند جان و خرد
کاربرد صرفهای اسمی و وصفی و فعلی βουλή (که در یونانی جدید به معنی شورا/ مجلس شوراست) و βούλομαι (خواستن، اراده کردن و...) در سرود نخست ایلیاد
ترجمه اول از فرنوش شمسیان
ترجمه دوم از میرجلال‌الدین کزازی
درباب معادل فراگیر و پایه‌ای این ستاک باید اندیشید.
شگفت اینکه منابع ریشه‌شناختی معتبر، آن را با βέλος (تیر، پرتابه) و βάλλω (انداختن) و فارسی گرزین (زوبین، پیکان، تیر) همریشه معرفی کرده اند.
می‌اندیشم که معنی‌گردانی این ستاک یونانی با Intention در زبان‌های اروپایی به معنی مقصود و مراد و معنی سنجیدنی باشد. intentio در لاتینی با معنی ریشه‌شناختی کشیدگی به سمتی و سپس عطف توجه، هدف‌گیری، قصد کردن، دقت نظر، تمرکز، در نظر داشتن و غیره به کار می‌رفته است و گاه به معنی عنایت داشتن و در صورت وجه وصفی مفعولی intentum معادل «معنی» بوده است.
«طرح» در زبان عربی در اصل معنی انداختن می‌دهد (طرح‌انداختن، نقشه‌ریختن، برنامه‌دادن).
1/5: Διὸς δ’ ἐτελείετο βουλή
و اراده‌ی (βουλή) زئوس به فرجام می‌رسید
کزازی: بدینسان خواست زئوس به انجام می‌رسید
1/113: καὶ γάρ ῥα Κλυταιμνήστρης προβέβουλα
و زیرا [بر] کلوتایمْنِستْرِه ترجیح داده‌ام (προβέβουλα)
کزازی: حتی بر کلیتمنستر برتر می‌نهم
پیشنهاد من: پیش‌می‌اندازم
1/144: εἷς δέ τις ἀρχὸς ἀνὴρ βουληφόρος ἔστω
و یک نفر راهبر مرد رای‌زن (βουληφόρος) باشد
کزازی: فرمانده کشتی مردی از اندرزگویان خواهد بود
1/258: οἳ περὶ μὲν βουλὴν Δαναῶν
و بالاتر در رای‌زنی (βουλὴν) از داناییان
کزازی: به پاس اندرزهایتان بر داناییان برتری جسته اید
1/273 καὶ μέν μευ βουλέων ξύνιεν πείθοντό τε μύθῳ
به پندها(βουλέων)یم گوش می‌دادند و اطاعت می‌کردند فرمانم را
کزازی: با اینهمه آنان به اندرزهایم گوش فرا می‌داشتند و از رایهایم پیروی می‌کردند
1/ 531 Τώ γ’ ὣς βουλεύσαντε διέτμαγεν
آن دو چنین طرح ریخته (βουλεύσαντε/ βουλεύω) جدا شدند
کزازی: بدینسان آن دو با یگدیگر به همداستانی رسیدند و از هم جدا شدند
1/536-538 οὐδέ μιν Ἥρη
ἠγνοίησεν ἰδοῦσ’ ὅτι οἱ συμφράσσατο βουλὰς
ἀργυρόπεζα Θέτις θυγάτηρ ἁλίοιο γέροντος.
درحالیکه نه هرا
او را بی‌خبر بود دیده که با او نقشه‌ها (βουλὰς) ریخته است
ثتیس سیمین‌پا، دختر پیرمرد دریا
کزازی: هرا دریافت که دخت پیرمرد دریا، تتیس سیمینه‌پی، با او در کار و کرداری به همدلی و همداستانی رسیده است
1/ 539-540 αὐτίκα κερτομίοισι Δία Κρονίωνα προσηύδα•
«Τίς δ’ αὖ τοι δολομῆτα θεῶν συμφράσσατο βουλάς
بی‌درنگ طعنه‌زنان، زئوس، پور خرونوس را پیش‌ می‌خواند:
باز کدامین با تو ای فریبکار خدایان! نقشه‌ها (βουλάς) ریخته است
کزازی: پس بی‌درنگ با گفته‌هایی چنین بُرّان و دل‌شکاف با زئوس، پور کرونوس، به سخن آغازید:
کدامین مادینه‌خدای، کدامین نیرنگ‌باز دروغباف، در کار و باری با تو به همداستانی رسیده است؟
1/ 55-67 αἴ κέν πως ἀρνῶν κνίσης αἰγῶν τε τελείων
βούλεται ἀντιάσας ἡμῖν ἀπὸ λοιγὸν ἀμῦναι
آیا او از نیایش و قربانی شکوه می‌کند و یا به طریقی می‌خواهد دود پیه گوسفندان و بزان بی نقص را
می‌خواهد (βούλεται) قبول کرده از ما بلا را بگرداند
کزازی: آیا ما شایستۀ نکوهش اوییم زیرا او را بسزا و با نذر و نیاز نیایش نکرده ایم و صد گاو بر آستانش برخی نداشته ایم؟ نیز آیا آنگاه که چربی و پیه گوسفندان و بزان پیراسته از پیس و لک را بر آتش سوختیم و نیاز و نیایشمان بدو رسید، بدان خشنود خواهد شد که این آسیب و آفت بزرگ را از ما دور بدارد؟
1/ 111-113 οὕνεκ’ ἐγὼ κούρης Χρυσηΐδος ἀγλά’ ἄποινα
οὐκ ἔθελον δέξασθαι, ἐπεὶ πολὺ βούλομαι αὐτὴν
οἴκοι ἔχειν•
که من جان‌بهای چشمگیر آن دختر دخت‌خروسس را
نخواستم پذیرفتن، چرا که بسی بر آن شدم (βούλομαι) خودش را
در خانه نگاه دارم
کزازی: من از پذیرش سربهای شریزئیس، آن دوشیزۀ برنا، سر برتافته ام؛ سربهایی که بس چشمگیر و گرانمایه بوده است. به‌راستی من نیک در پی آن ام که او را نزد خویش نگه دارم
1/ 117 βούλομ’ ἐγὼ λαὸν σῶν ἔμμεναι ἢ ἀπολέσθαι•
بر آنم من مردم بی‌گزند بمانند نه اینکه نابود گردند
کزازی: خوشتر می‌دارم که او را از دست بدهم و مردم من در رستگاری و بی‌گزندی باشند

βούλομαι
(فعل) 'خواستن، آرزو کردن' (ll.). *gwel_ (*gWelh3-?) 'خواستن، آرزو کردن"
زمان های دیگر بر اساس حال است: βουλήσομαι, ἐβουλήθην, βεβούλημαι. درباره βεβούλα (A 113) زیر را ببینید.
آرکاد-قبرسی، ارتریایی (همچنین همری، نک., Chantraine 1942: 311): βόλομαι
لسبوسی: βόλλομαι
دوریایی (کرتی): βώλομαι
تسالیایی: βέλλομαι
بُئِسیایی: βείλομαι [همچنین βήλομαι]،
دُریایی (هراکلیتس و غیره): δήλομαι
لکری، دلفی: δείλομαι.
βουλή
'اراده, تصمیم, شورا' (ll.);
دریایی،
آرخایی: βωλά،
لسبوسی βόλλα.
مشتق از اسم:
βουλεύω (βωλ، βολλ-εύω)، -ομαι
'تعمد، بررسی' (ایلیاد)،
با مشتقات بسیاری: βούλευμαι, βουλεία, βουλευτής, βουλευτήριον 'مجلس شورا'.
این فعل بسیار مورد بحث قرار گرفته است، اما توافقی بر سر صورت پیشاتاریخ آن وجود ندارد (ریشه باید *gWel-/gWol- باشد).
می‌توانیم فرض کنیم که یک βέβολα* با معنای فعلی وجود داشته است که ردی از آن را می‌توان در προ-βέβουλα (آیسخولس 113 [عجیب که در ایلیاد، سرود١، سطر ١١٣ هم آمده است، آیا بیکس نشانی را اشتباه داده؟]) با ου از βούλομαι یافت.
مصوت‌شدگی o و [صامت] β- ممکن است از آنجا پخش شده باشد (ما نمی‌توانیم تأثیر را از βουλή حذف کنیم، اما این احتمالاً خود از زمان حال ناشی می‌شود.)
با این حال مشکوک به نظر می‌رسد که گذشته کامل به تنهایی سرچشمه مصوت‌شدگی o فراگیر باشد. مشکل اصلی منشأ زمان حال است که برای آن پسوند -n- یا -s- در نظر گرفته شده است، اگرچه Ruijgh Lingua 25 (1970): 315f معتقد است که فقط -λν- می‌تواند طولانی شدن جبرانی را توضیح دهد (همچنین رجوع کنید به Slings Mnem. 28 (1975): 1-16).
پیترز 1986: 311 یک ریشه در *-h3' پیشنهاد کرد که ممکن است به توضیح مصوت‌شدگی ο کمک کند: یک حال غنه‌ای *gwl-n-h3- می‌توانست *βαλνο- [یا βλανο-?] را ایجاد کند که با *βολν جایگزین شد و βΟλΕμενος [مرضی، رضایت‌داده، با‌خیال‌راحت] پامفیلی دارای βολε- از بن *gwelh3 بود.
با این حال، راه حل پیترز همچنان مشکل‌ساز است زیرا ما هیچ مدرکی از βλω- نداریم و همچنین مبنای روشنی برای معرفی مصوت‌شدگی ο وجود ندارد.

Root
*gʷelH-
to throw, reach, pierce; to hit by throwing
Proto-Indo-Iranian: *gráHti
Proto-Iranian: *gráHti
Avestan: تجربۀ تفکر...

ما را در سایت تجربۀ تفکر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3denkenserfahrung0 بازدید : 36 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1402 ساعت: 14:17