بسم الله الرحمن الرحیم بخشی, از گفتگوی استاد علی معلم, دامغانی, با روزنامه,ٔ ابتکار,
گفتگو از فاطمه امین الرعایا (فاطمه امینالرعایا)
آقای تفرشی در مورد بعضی از آثار در مصاحبهای گفتهاند آنها را از حراج تهران یا کریستی خریدهاند. مالکیت در این حراجها مشخص نیست؟
حراج کریستی در انگلستان یک حراج بسیار بسیار محاسبهشده است، اما تابلوهای کریستی گرانتر از آن است که اینها بروند و بخرند به ایران برگردانند. اینها این آثار را اینجا از موزهها میدزدند و میبرند کریستی که شاید آنجا بتوانند بفروشند، آن هم چون دو سه بار تقلب کردند حتی در داخل ایران و تابلوهای جعلی را به جای اصلی قالب کردند، حیثیتی هم از این جهت ندارند.
چرا اجازه خروج تابلوهایی که هنرمندانشان زنده هستند و میگویند آنها را به بانک فروختهاند، نمیدهید؟
آنها اگر تابلویی اینجا دارند، تابلوهایشان را معرفی کنند، مشخصات آنها را بدهند. من نمیدانم تابلوهایی که اینجاست، کدام اصلی است و کدام جعلی و برای کیست و چگونه خریده شدهاند و ابتدا کجا بودهاند؟ امین تفرشی یک فهرست مسخره فرستاده بود که من آن را گذاشتم روی سایت که همه ببینند، من اگر نام چند اثر داوینچی و رافائل را هم در آن بنویسم، امین تفرشی مسلماً میگوید اینها همه برای من است، چون اصلاً نمیداند تابلو چیست.
این یک مال دزدی است که پیدا شده، من هم نمیدانم اما فریاد کردم که این مال برای چه کسی است که دزد را پیدا کنم. دزد میگوید برای من است. اتفاق جور دیگری افتاده اما شما جور دیگری میبینید. چه معنی دارد که امین تفرشی به عنوان بقال سرکوچه به مدیر فرهنگستان فرمان بدهد که چنین کن و چنان کن! همه 500 تابلو به نظر من مشکوک است، حتماً از موزههای دولتی به وسیله آدمهای خودی و غیرخودی یا سرقت شدهاند که سارقان همین کسانی هستند که ادعا میکنند مال ماست یا اینها از سارقان خریدهاند که مالخر هستند. این قضیه یک قضیه فرهنگی و قضایی است.
در مصاحبهای گفته بودید معاونت هنری ارشاد نیز تا حدودی در این مساله متهم است، حالا زمان تعیین معاونتها است و روشن شدن این موضوع مهم است. اگر حرفی است، شما شفاف بگویید.
این بازجویی است و مصاحبه من به شما مربوط نیست! شما دنبال خبر باشید! باید دادگاه بگوید مصاحبه من درست است یا نیست. من اینقدر برای شما ارزش قائل نیستم که به بازجویی شما پاسخ بدهم. آنچه که من میگویم به صورت خبر است. اما به عنوان یک آدم فرهنگی به شما مانند بعضی از دوستان دیگرانتان میگویم شما خبرنگار مسئولی نیستید یعنی حتی اینقدر جانبدارانه صحبت میکنید که آدم فکر میکند آدم تفرشی هستید، شاید هم باشید نمیدانم. این تناقضهایی که پیدا کردهاید اولاً به شما مربوط نیست به قاضی مربوط است ثانیاً اگر شما دنبال خبر هستید، خبر چیزی است که من تاکنون گفتهام.
بنده در مقام قضا نیستم، بنده هم مانند شما خبرنگارم و حرفهایی که میشنوم را بازگو میکنم اما مانند شما داوری نمیکنم. دیدگاهی در مورد ارشاد و معاونت هنری و یکی از خویشاوندان نزدیک آقای معاون که از قدیم به خیلی از فسادهای در کار موسیقی و غیره مشهور است، وجود دارد. حتی یکبار هم من با ایشان برخورد کردم و یک نامه برایشان نوشتم که یک قسمت را برای شما میخوانم «نسنجیدن ای بیهنر سنجه نیست/ مرا رنجه کردی دلت رنجه نیست/ گرفتم که ما هر دو بیدانشیم/ کویر طبس ساحل تنجه نیست» اهلش متوجه میشوند جریان چه بوده.
شما پنجم شهریور نامهای برای کلانتری 107 فلسطین نوشتید، که در سایت فرهنگستان هم موجود است، با این مضمون که پانصد تابلو قیمتی در خزانه فرهنگستان و نمایشگاه صبا موجود است. اولین حریم حفاظتی آن وظیفه قانونی فرهنگستان است. اما از آنجا که ساختمان فرهنگستان در حوزه استحفاظی کلانتری است، و تهدید و تطمیع هم وجود دارد، مسئولیت حراست از این تابلوها بر عهده کلانتری است. حال سوال اینجاست که اگر حراست از این تابلوها برای فرهنگستان سخت است، هیچ نهاد بالا دستی نبود که بتوانید این آثار را به آنها تحویل بدهید؟ یا از آنها استمداد کنید؟
من به نهاد بالادستی گفتم، البته شاید بالا دستی نباشد، اما هماندازه است. من به ارشاد نوشتم که وارسی کنند.
چرا از شما تحویل نگرفتند؟
بروید از ارشاد بپرسید! من هم نگفتم ارشاد بیاید تحویل بگیرد، من گفتم ارشاد ببیند آیا موزههایش خالی نشده؟ جایی اثری را نبردهاند؟ اگر بردهاند، بیاید این آثار را هم ببیند. شاید آن اثر در بین اینها باشد.
اما این تناقضات قضائی که شما کشف کردید و عنوان میکنید و صورت بازجویی دارد، باز هم میگویم به شما مربوط نیست به دادگستری مربوط است و اطلاعاتی هم که دارم به شما نمیدهم چون شما لایق این نیستید و جانبدار هستید، شما حتی عدالت خبرنگار را هم ندارید آنقدر جانبدرانه صحبت کردید که « ابتکار,» باید در مورد شما فکری کند. شما باید دنبال خبر باشید، خبر این است 500 اثر پیش ماست. یک آدمی بیرون ادعا میکند مال اوست و از طرفی اهلیت این کار را ندارد و از طرفی ما که چیزی نگفتیم، گفتیم باشد برای تو، اینها را از کجا آوردی؟ این سالها خیلی آثار گم شده است بیایند محاسبه کنند به وزیر ارشاد هم نوشتیم محاسبه کنند، ببیند چیزی گم نشده است. مستقیماً یا از دیوار رفتند بالا دزدیدند یا خریدند و به خاطر همین است که 500 اثر وقتی اینجاست و حراستِ من نه باتوم دارد نه هفتتیر، من چارهای ندارم و مجبورم که به کلانتری ناحیه بنویسم که اگر اینها گم شود شما هم مسئولید برای اینکه باید حمایت کنید.
اگر همینطوری که دارد آبروی روزنامه,نگاری ایران به وسیله عدهای که از فعالیتهای تفرشی در روزنامه,ها حمایت میکنند و پشتیبانی بانک پاسارگاد را هم دارند، برود؛ عجیب نیست که روزنامه,نگاران را هم خریده باشند. این است که من به زودی این موضوع را منعکس میکنم که مملکت خراب خیانت امثال ماست، یک استخر اگر شکافهای متعددی داشته باشد آب ندارد و آبرو هم ندارد. اینجا همه فاسدند، بانک فاسد است، نماینده بانک فاسد است، خبرنگار فاسد است، هنرمند مدعی فاسد است، گالریدار برای فساد گالری ایجاد کرده است. این مملکت خراب آدمهایش است و به صورت عام باید جریان اصلاح شود، این را به عنوان یک آدم فرهنگی میگویم.
یک سوال هم درباره دیوار شیشهای بپرسم. زمانی که دیوار شیشهای را نصب کردید یکی از اعضای شورای شهر گذشته گفت این کار غیرقانونی است، نظر شما در این مورد چیست؟
دیوار شیشهای را نمیدانم غیرقانونی است یا نه. دیوار حتماً به یک دلیلی ایجاد میشود، اینجا یک محیط باز است. اگر قانون متوجه میشد چه کسانی آنجا حضور پیدا میکردند ما باید جوابِ سنگینتری میدادیم، باید جواب میدادیم که چرا اینجا مثلاً حشیش مصرف کردند؟ چرا معتاد بود؟ چرا دختر و پسر بود؟ دیوار شیشهای که دیوار نیست چون هر چیزی که آن طرف آن دیده شود دیگر دیوار محسوب نمیشود، ما این را ایجاد کردیم که آمدورفتها قطع شود. کسانی هم که میگویند اینها جرم است بیایند آن را خراب کنند، اگر شهرداری این را گفته است چرا عمل نکرده و فقط حرف زده است؟ بسیاری جاها کار غیرقانونی انجام میشود، میروند و ویران میکنند، جریمه هم میکنند. میآمدند این را هم ویران میکردند، جریمه میکردند.
در میان مصاحبه، شما به من اتهامات زیادی زدید.
من اتهام نزدم حقیقت را گفتم. من به شما نصیحت میکنم هر کسی باید کار خودش را انجام بدهد انجیرفروش را چه بهتر انجیرفروشی ای برادر,. خبرنگار باید دنبال خبر باشد، داوری و بازجویی کار او نیست.
من میخواهم زوایای پنهان ماجرا برای افکار عمومی روشن شود.
روشن کردن زوایای پنهان کار شما نیست، شما زوایای پنهان را به هزار دلیل نمیتوانید بیان کنید. اگر من هم چیزی بدانم و بگویم شما جرات نوشتن آن را ندارید. ما آثار شما را میبینیم. در بسیاری موارد متاسفانه خبرنگاران مغرض هستند و مسائل را وارونه جلوه میدهند و خودشان هم میدانند که بخشی, از کار مملکت خراب رفتار همین خبرنگاران صدیق و صمیمیِ نسبت به شیطان است. بنابراین اینها را اتهام تلقی نکنید یک نوع تنبیه برای تنبه و بیداری است. تا زیبایی است باید زشتی را کنار گذاشت، تا راستی است دروغ را باید کنار گذاشت، تا میشود مسائل را خوشبینانه دید، بدبینانه ندید. تا میشود به نفع مظلوم دید به نفع ظالم ندید. مردم مظلوماند و این آثار برای مردم و مظلومان است.
اگر آثار متعلق به مردم باشد، کسی حق تعرض به مال مردم را ندارد.
شما تعرض میکنید، یک کفه ترازوی شما سنگینتر است.
این موضوع به این دلیل است که اطلاعات ما از آن طرف قضیه بیشتر است.
آنها خودشان میدانند کارشان فاسد است. اگر کارشان درست بود تاکنون هم پول و هم نفوذ داشتند. میتوانستند بیایند به زور آثار را بردارند و ببرند اما طرفشان من نیستم، طرفشان فرهنگستان هنر است که در پناه قانون است. این آثار به دو دلیل به اینجا آمدهاند. اینجا میتوانسته نمایشگاه باشد ولی انبار کسی نمیتوانسته باشد مگر اینکه نظرِ سویی داشته باشند که استفاده از حیثیت فرهنگستان برای کار خلاف است و این یعنی برنامه کردن حکومت، دولت و همه ارزشهایی که به ایران و مسلمانی و همه آن چیزهایی که به آن مینازیم. اینکه چند نفر آدمِ عوضی یک مملکت را به نوعی تخریب کنند و جوانان بزرگواری هم مانند شما بیایند پافشاری کنند که من تناقض کشف کردم، کارِ من ادبیات است تناقضی که من در حرفهایم میآورم حتماً از آن غرض و نظری دارم. میدانم بالاخره ممکن است کار به قانون بکشد و منتظرم. رئیسجمهور هم دستوری دادند ولی هنوز کاری صورت نگرفته است. البته باز به رئیسجمهوری و دیگران هم یادآوری میکنم که خلاصه اقدام کنند، چون دو سه نفر از این سود میبرند و زیانش اولاً به دولت و حکومت و مجلس و قوه قضائیه میرسد ثانیاً به همه مردم. اینها همانطور که کارمندان من را فاسد کردند خبرنگاران را هم دارند فاسد میکنند، برای چندرغاز پولی که دارند. وگرنه هیچ جاذبه دیگری ندارند، بیسواد هستند، دشمن خودشان و مردم و میهنشان هستند. این مسائل چیزهایی است که کسانی که قدرت قانونی دارند باید آشکارش کنند. ما سرنخ را در اختیار آنها میگذاریم وگرنه قصه از این بزرگتر است. در ایران هر کس بیل و گلنگی دارد، زیر خاکی کشف میکند. زیرخاکیها اینجا فروش میروند تا آن طرف بروند! هر جا کتاب خطی وجود دارد از کتابخانههای دولتی و غیردولتی سرقت میشود. گروهی این کارها را میکنند. من آدمِ فرهنگیام، من حس میکنم یکی روی شاخه نشسته است دارد بُناش را اره میکند، همه دارند سقوط میکنند. حتی اگر هیچ فایدهای هم نداشته باشد من باید بگویم و خبرنگار هم باید بگوید چون او هم ادعا میکند فرهنگی است اما اگر فرهنگی نباشد، خودش خودش را معرفی میکند، نام خودش را زیر خبرهایش مینویسد و ما هم لال نیستیم و باز در مورد این موضوع هم مینویسیم.
[۱۳۹۶/۶/۱۱]
منبع: ایرانآرت
تجربۀ تفکر...
ما را در سایت تجربۀ تفکر دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 3denkenserfahrung0 بازدید : 177 تاريخ : شنبه 17 آذر 1397 ساعت: 1:45