نگاهی از منظر سیاست خارجی به پدیدهٔ دین‌گریزی (بی‌دینی) در ایران

ساخت وبلاگ
 
به نام خداوند جان و خرد
 
نگاهی, از منظر, سیاست, خارجی, به پدیدهٔ, دین‌گریزی (بی‌دینی) در ایران,
 
دین‌گریزی (بی‌دینی) آیا یک معضل اجتماعی است؟
به نظر من به طور کلی پاسخ این پرسش مثبت است.
بی‌دینی در عموم جوامع (از شرق دور گرفته تا غرب دور) علی‌رغم وانمودهای جریان رسمی ناخداباوری (که ناخداباوری را تبدیل به یک مرام اجتماعی و دارای رهبری فکری و چهره‌های شاخص کرده است) معمولاً با رفتارهای جامعه‌گریزانه و ایجاد ناهنجاری‌های اجتماعی مانند اعتیاد به مواد مخدر و الکل، فروپاشی خانواده، جرایم عمومی از قبیل سرقت همراه است (عرض کردم معمولاً) و بنابراین یک معضل اجتماعی مادر محسوب می‌شود.
اینجا به اجمال تمام می‌گویم که اگر اخلاق را در تعریفی کلی «رعایت حقوق دیگران با نوعی حس دیگردوستی» تعریف کنیم اخلاق اعم از دین می‌شود زیرا اخلاق‌مندی خارج از دایرهٔ دین‌مندی نیز یافت می‌شود و نه‌تنها همین بلکه در میان جانوران ناانسان هم می‌توان شاهد رفتارهای دیگردوستانه بود که این رفتارها ریشه‌های فرگشتی (مبتنی بر قوانین تنازع بقا) دارد زیرا هر گونه‌ای، با کوشش گروهی، امکان بقای بیشتری می‌یابد (تحلیل رفتارهای دیگردوستانه میان والدین یا سرپرستان خردسالان در هر «گونه» و رسیدگی و توجه به «هم‌گونه» در «رده‌های مختلف جانوری» با همین مبنا قابل تحلیل است. حتی رعایت نوعی محبت و ادب در بین اعضای یک گونه با همین مبنا تحلیل‌شدنی است زیرا محبت و نفی خشونت برای جلب اطمینان جنس مقابل در مورد همکاری آن فرد از گونه در پرورش خردسلان که برای بقای گونه حیاتی است لازم است).
اینجا البته قصد من این نیست که تمامی صور رفتار دیگردوستانه در حیوانات را که گاه حتی به حیطهٔ خارج از «رده» هم می‌کشد توجیه فرگشتی بکنم. مثلاً خود من فیلمهایی از رفتارهای شگفت حیوانات مانند خرسی که کلاغی را از خفگی در آب نجات می‌دهدیا قویی که به ماهیان خوراک می‌رساند دیده ام. من بدون ذوق‌زدگی مفرط و ‌با رویکردی شکاکانه، به علت عدم تسلط به زمینهٔ موضوع و دستکاریهای احتمالی انسانی در آنها معتقد ام طبق مبانی قرآنی می‌توان و می‌باید برای حیوانات و حتی حشرات هم نوعی آگاهی از «دیگری» قائل شد که اکنون علم، «مراتبی» از آن را برای گیاهان هم قائل شده است.
به هر حال نکته اینجاست که اخلاق اعم از دین است و احالهٔ اخلاق به دین صرف چندان علمی نیست ولی طبق شواهد روشن نمی‌توان از نقش بی‌دینی در بروز ناهنجاری‌های اجتماعی مانند مواردی که برشمردم: انواع اعتیاد، رفتارهای جنسی ناهنجار، جرایم اجتماعی و انواع خشونت غافل شد و این ارتباطی به دین خاصی هم ندارد بلکه نوعاً تمامی ادیان و سنتهای فرهنگی (آیین بودا، کنفسیوس، آیینهای سرخپوستی و ادیان الاهی مزدیسنا، آیین یهود و مسیحیت و اسلام و بهائیت و غیره) را شامل می‌شود.
آیا این سخن به معنی تطابق کامل قبول ادیان و اخلاقی‌زیستن است؟
خیر، به هیچ وجه بلکه برعکس، تفاسیر خاصی از دین که از غایت دین (اینجا نظر به «حقیقت دین» دارم که دو عنصر اساسی دارد: «نفی پرستش ناخدا» و «اجرای عدالت») غافل است منجر به نادیده گرفتن اخلاق و  لاجرم دست‌زدن به خشونت هم شده است و می‌شود که جای بحث از آسیب‌شناسی این تفاسیر از ادیان اینجا نیست.
از نکتهٔ محوری این یادداشت غافل نشوم و آن نسبت بین دین‌گریزی (بی‌دینی) و سیاست, خارجی, جمهوری اسلامی ایران, است.
 
در جهان فعلی ما دو گونه مناسبات ظالمانه حاکم است:
۱) مناسبات ظالمانهٔ اقتصادی
۲) مناسبات ظالمانهٔ سیاسی
این دو گونه مناسبات، چندان قابل تفکیک از هم نیستند ولی چون گونهٔ اول شامل مبانی لیبرالیسم هم می‌شود و تنها به تصمیات اقتصادی دولتمردان مستکبر مانند تحریم مخالفان خود، ختم نمی‌شود جداگانه آورده شد.
درمورد نخست جمهوری اسلامی نه‌تنها خود قربانی این مناسبات ظالمانه است و چندان کاری از دستش برنمی‌آید بلکه به سبب نفوذ افراد و اندیشه‌های تابع نظام سلطه، درگیری درونی نیز با این مناسبات دارد و‌ ما مستضعفان ایران,، خود از صدمه‌خوردگان این نفوذ فردی و اندیشگی که در سیاست,‌گذاری و اجرا خود را بروز می‌دهد هستیم.
اما در مناسبات سیاسی که از لحاظی روشنتر است جمهوری اسلامی ایران, کمابیش یک‌تنه پرچمدار مقابله با این مناسبات شده است.
نظام سلطه هر از گاهی با نشان دادن روی و خوی ددمنشانه و سبعانهٔ خود، به معارضانش چنگ و دندان نشان می‌دهد و یا خود به تن خویش دست به اِعمال زور می‌زند و ‌یا با کمک ایادی و همپیمانان واقعی یا راهبردی خود چنین می‌کند و یا با چشم بستن بر جنایات اتباع و ‌اقمار خود، ددمنشی خود را به رخ می‌کشد.
این مناسبات، در برههٔ کنونی در ستمی که بر فلسطینیان، یمنی‌ها و افغانستانی‌ها در خاورمیانه و نیجریه در آفریقا و بر نپذیرندگان مناسبات ظالمانهٔ سرمایه‌داری در آمریکای لاتین می‌رود ظهور یافته است.
جمهوری اسلامی ایران, به رهبری یک فقیه شیعه، با برهم‌زدن بساط فکری و عملیاتی نظام سلطه در اقصا نقاط جهان، چون خاری در چشم این ددمنشان خودنمایی می‌کند و باعث خشم و کف‌برلب‌آوردن اینان می‌شود.
جمهوری اسلامی ایران, اکنون چونان «کهف» جوانمردان رانده‌شده از نظام متفرعنانهٔ حاکم بر جهان عمل می‌کند و هر از چندی، بانگ عدالتخواهی را در جهان طنین‌انداز می‌سازد.
اما ربط این مقدمات به تأثیر دین‌گریزی و ‌بی‌دینی بر سیاست, خارجی, ما چیست؟
مسلم است که پشتوانهٔ هر حرکت سیاسی، مردم آن واحد سیاسی است و‌ اگر این اعمال سیاسی از پشتوانهٔ مردمی برخوردار نباشد دیر یا زود دچار فروخفتگی و کم‌مایگی یا حتی وارونگی می‌شود.
نظام سلطه از همان سالهای آغازین انقلاب شکوهمند اسلامی با حمایت از هرگونه خشونت و ددمنشی بر این انقلاب از قبیل پناه دادن به شاه مستبد دزد معدوم و گروههای حرامی معارض نظام و آن وحشی از بندگریخته (صدام) سعی در نابودی و دست کم ضربه زدن به نظام ما را داشت.
اما او از همان آغاز می‌دانست که تا مردم مسلمان و شیعه، پشت این نظام و رهبری شجاع اسلام‌شناس آن باشند تحرکات نظامی خارجی, یا حرامیگری داخلی راه به جایی نخواهد برد پس هجمهٔ فرهنگی خود را با میدان دادن به عناصر خودفروخته و‌ همسو با نظام سلطه و صرف هزینه و تأسیس یا تجهیز رسانه‌های مختلف تدارک دید.
مسلم است که هرچه تعداد بیشتری از مردم ما با مرام فرهنگی و سبک زندگی رایج در نظام سلطه همراه باشند، نفوذ این نظام بر افکار عمومی که به سبب حاکمیت مردم‌سالاری نسبی بر سیاست, داخلی ما، منشأ تأثیر خواه‌ناخواه هستند بیشتر و تأثیر تحرکات خارجی, او بر نظام ما افزونتر خواهد بود.
بدین ترتیب است که دین‌گریزی یا بی‌دینی تأثیر روشنی بر مناسبات سیاست, داخلی و لاجرم خارجی, ما دارد و هر نفر از دین‌گریزان و بی‌دینان در جامعهٔ ما، «اغلب» (و نه همگی) خواه‌ناخواه در جهت خنثاسازی فعالیتهای نظام جمهوری اسلامی برضد مناسبات ظالمانهٔ سیاسی عالم حرکت می‌کنند.
اما در این برهه که نظام سلطه از هیچ تلاشی برای براندازی نظام ما فروگذار نکرده است تحریمها بر این گروه از مردم ما که اگر از معدودی بگذریم عموماً به سبب عدم ایمان به مبارزهٔ ما با نظام سلطه، زودتر خسته شده و از پا در می‌آیند، بیشتر اثر می‌گذارد و اینان می‌توانند با فشار از پایین و مشارکت سیاسی مستقیم، زمینه را برای روی کار آمدن افراد نفوذی و سست یا بی‌ایمان به مبانی مبارزهٔ ما با استکبار جهانی فراهم بیاورند و درواقع چونان قطعات دستگاه جنگی استکبار یا «اسب تروای آن» عمل کنند.
مباد و مباد و مباد!
 
پینوشت:
این نوشته تقدیم می‌شود به شیخ ابراهیم زکزاکی و مظلومان نیجریه.
تجربۀ تفکر...
ما را در سایت تجربۀ تفکر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3denkenserfahrung0 بازدید : 171 تاريخ : شنبه 17 آذر 1397 ساعت: 1:45