اشاراتی به وجهی از الاهی بودن قرآن

ساخت وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

اشاراتی به وجهی از الاهی بودن قرآن

پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی(ص) فردی تعلیم‌ندیده بود چنانکه در قرآن گفته شده:

وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ 

«ﻭ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ، ﺗﻮ ﻫﻴﭻ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﻧﻤﻰﺧﻮﺍﻧﺪﻯ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﻰﻧﻮﺷﺘﻰ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺑﺎﻃﻞﮔﺮﺍن، [ﺩﺭ ﻭﺣﻰ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﻥ] ﺷﻚ ﻣﻰﻛﺮﺩﻧﺪ» (عنکبوت ۴۸) بنابراین اگر کسی بتواند تعلّمی را برای پیامبر ثابت کند ابطال قرآن است. 

اما ضمناً پیامبر «امی» خوانده شده است (مثلاً اعراف ۱۵۷ و ۱۵۸) که موضوعی است جداگانه.

به کوتاهترین توضیح «امی» یعنی «غیریهودی» و ضمناً این نام دقیقاً ساختاری دارد که آن را عمقی اعجازگون می‌بخشد:

۱) در اوستایی zantav در پارسی باستان zana یعنی قبیله در پهلوی zand یعنی شهر، محله، طایفه و zandīk یعنی اهل طایفه و‌ فرقه

(در اوستایی zanda معادل زندیق است)

۲) در یونانی ethnos/ εθνος یعنی قبیله ethnikos/ εθνικος یعنی اهل قبیله

۳) در لاتینی gens به معنی قبیله و gentilis به معنی اهل قبیله است

۴) در عبری گوی גוי یعنی قبیله و ضمناً اهل قبیله

۵) در عربی «امة» یعنی قوم و قبیله و «امی» یعنی اهل قوم و‌ قبیله

اما ضمنا تمامی واژگان «زندیق»، «اثنیکوس»، «جنتیلیس»، «گوییم» به معنی «غیرخودی» و «خارج از دین رسمی» است چنانکه عبرانیان به «غیرعبرانیان» می‌گفتند «گوییم» גויים یعنی غیریهودی «امی» نیز در قرآن کریم به معنی «غیراهل کتاب» و مخصوصاً «غیراسحاقی» یعنی «اسماعیلی» به کار رفته:

فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُل لِّلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوا وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ 

ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﺗﻮ محاجه [و بگومگو] ﻛﺮﺩﻧﺪ ، ﺑﮕﻮ : ﻣﻦ ﻭ ﻫﻤﻪ ﭘﻴﺮﻭﺍﻧﻢ روی ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺧﺪﺍ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ ﻭ ﺑﻪ «ﺍﻫﻞ ﻛﺘﺎﺏ» ﻭ ﺑﻪ «امیان» ﺑﮕﻮ: ﺁﻳﺎ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﻳﺪ؟ ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺷﻮﻧﺪ، ﻗﻄﻌﺎ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﻯ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻧﺪ [سختت نیاید] ﻛﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﺗﻮﺳﺖ ﻓﻘﻂ ﺍﺑﻠﺎﻍ [ﭘﻴﺎم ﺧﺪﺍ] اﺳﺖ ؛ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺑﻴﻨﺎﺳﺖ (آل‌عمران، ۲۰، در آیهٔ ۷۵ همین آل‌عمران نیز معنای صریح امی آمده است).

در قرآن کریم یک‌بار هم لفظ «امی» به یهودیانی که به الاهی بودن #تورات ایمان نداشتند و آن را تنها «امانی» که طبق اظهار مرحوم فردید از لفظ μνεμη/ mnemē در یونانی به معنی خاطره و اشعار یادبود می‌دانستند اطلاق شده است:

وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ 

ﻭ ﮔﺮﻭﻫﻰ ﺍﺯ ﻳﻬﻮﺩ «امیان» (زندیقان) هستند ﻛﻪ «کتاب» (عهد قدیم یا قرآن) را ﺟﺰ «اُمنیه‌»ها (داستانهای قومی خاطره‌انگیز، اساطیر) ﻧﻤﻰﺩﺍﻧﻨﺪ و نیست مگر اینکه گمانه‌زنی می‌کنند (بقره ۷۸).

نکتهٔ دیگر در «امی» خوانده شدن پیامبر این است که طبق قرآن «امی» بودن پیامبر موعود در تورات بشارت داده شده است چنانکه در قرآن آمده:

وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَٰذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ 

ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ، ﻧﻴﻜﻰ ﻣﻘﺮﺭ ﻛﻦ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺗﻮ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻪ ﺍﻳﻢ . ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻋﺬﺍﺑﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﺨﻮﺍﻫﻢ ﻣﻰزنم ﻭ ﺭﺣﻤﺘﻢ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ پرهیزکاری دارند ﻭ ﺯﻛﺎﺕ ﻣﻰﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻳﺎﺗﻢ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻣﻰﺁﻭﺭﻧﺪ ، ﻣﻘﺮﺭ ﻭ ﻟﺎﺯم ﻣﻰﺩﺍﺭم،

الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنزِلَ مَعَهُ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ 

ﻫﻤﺎﻥ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﻭ نبی «امی» ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺗﻮﺭﺍﺕ ﻭ ﺍﻧﺠﻴﻞ نوشته ﻣﻰﻳﺎﺑﻨﺪ، ﭘﻴﺮﻭﻯ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ؛ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﻯ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻯ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﻰﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺯﺷﺖ ﺑﺎﺯﻣﻰﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺣﻠﺎﻝ ﻣﻰﻧﻤﺎﻳﺪ ﻭ ﻧﺎﭘﺎﻙ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺣﺮﺍم ﻣﻰﻛﻨﺪ ﻭ مایه‌های اسارت ﻭ ﺯﻧﺠﻴﺮﻩ‌ﻫﺎیی ﻛﻪ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ فرومی‌نهد؛ ﭘﺲ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ «تعزیر» ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ «نصرت» ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻧﻮﺭﻯ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﭘﻴﺮﻭﻯ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ، ﻓﻘﻂ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭﺍﻧﻨﺪ (اعراف ۱۵۶-۱۵۷).

در پایان آیه دو تعبیر «تعزیر و نصرت» آورده شده که از بلاغت اعجازگونی برخوردار است زیرا چنانکه آرتور جفری در کتاب «واژه‌های دخیل در قرآن کریم» اظهار داشته فعل «عزّر» به معنی مثبتش (یاری) در زبان عربی مرسوم نیست و باید همان فعل مرسوم צזר (عزر) در زبان عبری باشد به همان معنی «یاری» اما اعجاز کار در اینجاست که چون مخاطب آیه یهود و نصاراست از دو واژهٔ مترادف عبری عزر و نصر که یاداور «نصارا» است استفاده شده است. (این نکتهٔ بلاغی کشف خود من است).

درمورد بشارت به پیامبر اکرم در کتابهای پیشین بحثهای زیادی شده است که به نظر من یکی از بهترین آنها کتابِ

«ادیان ابراهیمی و مسأله پیامبر موعود: نگاهی نو به بشارتهای تورات و انجیل درباره پیامبر» نوشتهٔ سعید کریم‌پور 

است.

از آن میان من تنها یک نکته را که به «امی» بودن ارتباط دارد برجسته می‌کنم.

در سِفْر تثنیه، باب ۱۸ سطرهای ۱۸-۲۰ آمده است:

נָבִיא אָקִים לָהֶם מִקֶּרֶב אֲחֵיהֶם כָּמוֹךָ וְנָתַתִּי דְבָרַי בְּפִיו וְדִבֶּר אֲלֵיהֶם אֵת כָּל אֲשֶׁר אֲצַוֶּנּוּ. ۱۸

نابیء آقیم لاهم م‌قربک احیهم کاموک و ناثتی دیباری ب‌فیو و دیبر ألیهم أث کال اشر أصَونو

«نبی‌ای می‌گمارم (قائم می‌کنم) برایشان از میان تو برادرانشان مانند تو و می‌نهم سخنانم را در دهانش و سخن می‌گوید با ایشان هر چرا من توصیه کنم (دستور دهم)»

וְהָיָה הָאִישׁ אֲשֶׁר לֹֽא־יִשְׁמַע אֶל־דְּבָרַי אֲשֶׁר יְדַבֵּר בִּשְׁמִי אָנֹכִי אֶדְרֹשׁ מֵעִמֹּֽו׃ ۱۹

وهایاه هاایش اشر لویشمع أل‌دباری اشر یدبر بی‌شمی آنُکی أدرش معیمو

«و آن انسانی که نشنود سخنانم را که به اسم من گفته می‌شود موآخذه می‌کنم عمومشان را»

אַךְ הַנָּבִיא אֲשֶׁר יָזִיד לְדַבֵּר דָּבָר בִּשְׁמִי אֵת אֲשֶׁר לֹא צִוִּיתִיו לְדַבֵּר וַאֲשֶׁר יְדַבֵּר בְּשֵׁם אֱלֹהִים אֲחֵרִים וּמֵת הַנָּבִיא הַהוּא. ۲۰

أک ه‌نابیء اشر یازید ل‌دبر دابار بی‌شمی أث اشر لو صیویثیو ل‌دَبر و اشر یدَبر ب‌شم الوهیم أحریم ومت هَ‌نابیء هَ‌هو

«اگر آن نبی‌ که گستاخی کرده (یزیدی‌ کرده؟) برای سخن گفتن سخنانی به اسم من که من به آنها وصیت نکرده ام برای سخن گفتن و اینکه [اگر] سخن بگوید به اسم خدایانی دیگر، آن نبی خواهد مرد»

در ادامه گفته شده است:

۲۱ و اگر در دل خود گویی: «سخنی را که خداوند نگفته است، چگونه تشخیص نماییم.»

۲۲ هنگامی که نبی به اسم خداوند سخن گوید، اگر آن چیز واقع نشود و به انجام نرسد، این امری است که خداوند نگفته است، بلکه آن نبی آن را از روی تکبر [گستاخی، یزیدیت] گفته است. پس از او نترس [کناره نگیر]. (ترجمهٔ فاضل خان گروسی)

در این عبارات چند نکته هست:

۱) گفته شده پس از حضرت موسی هم پیامبری خواهد آمد (گفته نشده پیامبران)

۲) او از میان برادران بنی‌اسرائیل خواهد بود

۳) او مانند موسی خواهد بود

۳-۱) یتیمی در کودکی و دور از خانواده بودن

۳-۲) هجرت کردن

۳-۳) قیام با شمشیر

۳-۴) کتاب داشتن

۴) به نام خداوند (باسم الله) سخن خواهد گفت

مخالفان می‌گویند این بشارت ربطی به محمد بن عبدالله ندارد زیرا واضح است که منظور از «برادران» (اخوة) خود بنی‌اسرائیل اند زیرا در این سِفر مکرر از «برادران» با همین معنی یاد شده (من خودم اغلب این سفر را خواندم).

پاسخ این است که در تورات «برادران بنی‌اسرائیل» همین یک‌معنی را ندارد.

نمونه:

۱) تثنیه، باب ۲ سطر ۴: و قوم را امر فرموده، بگو که شما از حدود برادران خود بنی‌عیسو [ادومیان] که در سَعیر ساکنند باید بگذرید، و ایشان از شما خواهند ترسید، پس بسیار احتیاط کنید.

۲) تکوین، باب ۱۶ سطر ۱۲

ה֤וּא יִהְיֶה֙ פֶּ֣רֶא אָדָ֔ם יָד֣וֹ בַכֹּ֔ל וְיַ֥ד כֹּ֖ל בּ֑וֹ וְעַל־פְּנֵ֥י כָל־אֶחָ֖יו יִשְׁכֹּֽן׃

هو یهیه فرأ آدام یادو بَکُل و ید کُل بو و عل-پنی کال-احایو ییشکُن

«او [اسماعیل] «فرا آدمی» است دستش بر/به/با کل و دست کل بر/به/با او و بر روی (مقابل) کل برادرانش ساکن می‌شود»

در مورد معنی این عبارت مفصل سخن گفته ام:

https://t.me/denkerfahr/12

نکته اینجاست که بنی‌اسرائیل طبق آن آیه از سِفر تثنیه باید همواره گوش به زنگ آمدن یک پیامبر باشند چنانکه یهودیان در زمان حضرت عیسی(ع) هم منتظر پیامبری بودند و وقتی حضرت یحیی قیامش را آغاز کرد عده‌ای از علمایشان را نزد او فرستادند:

καὶ ἠρώτησαν αὐτόν, τί οὗν; σύ ἠλίας εἶ; καὶ λέγει, οὐκ εἰμί. ὁ προφήτης εἶ σύ; καὶ ἀπεκρίθη, οὔ.

«و از او پرسیدند: بعدش چه؟ آیا تو ایلیایی (الیاس هستی)؟ پس گفت: نیستم، آن نبی تو هستی؟ بازحکم کرد: نه!» (پرسش از پیامبر موعود در انجیل یوحنا ۶:۱۴ به تعبیر 

προφήτης ὁ ἐρχόμενος

(prophetēs o erkhomenos )

«پیامبر آینده» و ۷:۴۰ هم آمده است.

اما نشانهٔ آن پیامبر چیست؟

طبق سفر تثنیه، ۱۸:۲۲ این است که سخنانی که می‌گوید محقق می‌شود و این درست همان چیزی است که در قرآن می‌بینیم‌.

حضرت محمد(ص) در میان اعراب پس از ۴۰ سال زندگی شرافتمندانه و‌ کسب لقب «امین»، خود را «پیامبر» خواند.

در قرآن گفته شده:

قُل لَّوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَا أَدْرَاكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ 

ﺑﮕﻮ: ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﻣﻰﺧﻮﺍﺳﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﻰﺧﻮﺍﻧﺪم ﻭ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺁﮔﺎﻩ ﻧﻤﻰﻛﺮﺩ؛ ﻫﻤﺎﻧﺎ عمری پیش ﺍﺯ آن [ﻗﺮﺁﻥ] ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺑﻮﺩم [و ادعایی نداشتم] ﺁﻳﺎ ﻧﻤﻰﺍﻧﺪﻳﺸﻴﺪ؟(یونس۱۶)

بعد شروع کرد به تبلیغ توحید و‌ نفی بت‌پرستی و مبارزه با اخلاق جاهلی استکباری و ترویج اخلاق حمایت از مستضعفان، حال بماند از سختی‌هایی که در این راه کشید که در قرآن کم به آن اشاره شده و شاید علتش این بوده که بسیاری از کسانی که در آن ماجراها دخالت داشتند بعداً مسلمان شدند مانند اخراج پیامبر (توبه، ۱۳ و ۴۰) و حصر در شعب ابی‌طالب و قتل و شکنجهٔ تازه‌مسلمانان (در انفال ۲۶ و نساء ۷۵ به این ظلم بت‌پرستان و استضعاف اهل ایمان اشاره شده است. در سورهٔ مکی نحل آیهٔ ۴۱ به هجرت به حبشه اشاره شده است).

پیامبر در مکه سوره‌هایی مانند یوسف و یونس و ابراهیم و غیره که شامل داستانهای تورات بود را بر مردم خواند

طبق قرآن پیامبر و اعراب حجاز با این داستانها آشنایی نداشتند:

تِلْكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلَا قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَٰذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ 

ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺍﺯ ﺧﺒﺮﻫﺎﻯ ﻏﻴﺒﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭﺣﻰ ﻣﻰﻛﻨﻴﻢ ، ﻧﻪ ﺗﻮ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﻰﺩﺍﻧﺴﺘﻰ ﻭ ﻧﻪ ﻗﻮم ﺗﻮ ؛ ﭘﺲ ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﻰ ﻭﺭﺯ ؛ ﻳﻘﻴﻨﺎ ﻓﺮﺟﺎم [ﻧﻴﻚ] ﺑﺮﺍﻯ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ (هود ۴۹) 

حال اگر این داستانها را با تورات مقایسه کنیم می‌بینیم که شباهت کلی دارد ولی تفاوتهای اساسی هم دارد

مورد نوح را در گدار تلگرامی

te.me/dialogoi

بررسی اجمالی کرده ام.

مورد دیگر داستان حضرت سلیمان است.

در تورات کتاب پادشاهان اول (ملوک اول) بابهای ۷و۸ از ساخت معبد و خانه‌ای بسیار مجلل و گزاف‌کارانه برای او خبر داده شده و در باب ۱۱ سطر ۳ گفته شده «و او را هفتصد زن‌بانو و سیصد متعه بود و زنانش دل او را برگردانیدند.»

اما در قرآن خبری از این حشمت و‌ ملکت نیست بلکه در پذیرایی ملکهٔ سبأ از تعبیر «صرح» (نمل۴۴) به معنی «برج دیده‌بانی» (بسنجید با قصص۳۸ و نیز بسنجید با لفظ «ضریح») استفاده شده است نه قصر.

حال اگر این حقیقت را با تحقیقات بسیار درازدامن باستان‌شناسان معتقد به کتاب مقدس مسیحی و‌ یهودی که خاک سرزمین مورد ادعای پادشاهی سلیمان را الک کرده اند بسنجید پی به شگفتی و‌ اعجاز قرآن در این مورد می‌برید زیرا آنها هیچ چیز خاصی که به این حشمت و ‌جاه اشاره داشته باشد نیافته اند

(نگاه کنید به کتاب ارزشمند «باستان‌شناسی کتاب مقدس» اثر فینکلشناین، سیلبرمن؛ ترجمهٔ سعید کریمپور؛ به ویرایش محمد نورالهی)

یک اشاره هم به یک لفظ دیگر در قرآن می‌کنم تا اعجاز آن را نشان دهم.

در قرآن نام حضرت «یحییٰ» آمده است.

این نام در اصل یونانی Ἰωάννης (یوآننِس) است که اصلی عبری دارد و ‌محققان برای آن دو حالت از ترکیب واژهٔ «یهوه» (به صورت کوتاه‌شدهٔ «یو» که در کلمات «یوشع» و شاید یوسف می‌بینیم) و فعل «حنن»: مهربانی در نظر گرفته اند: יוֹחָנָן‎ (یوحانان)= حنّان‌الیهوه (حنان‌الله) است یا יְהוֹחָנָן‎ (یهوحانان)= یهوه یحنن (خدا مهربان است).

پس کاربرد صورت «یحییٰ» در قرآن در وهلهٔ نخست غلط می‌نماید اما در خود قرآن تنها یک بار واژهٔ «حنان» (مهربانی) به کار رفته آن هم در توصیف حضرت #یحیی:

يَا يَحْيَىٰ خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا 

ﺍﻯ ﻳﺤﻴﻰ! ﻛﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪﻯ ﺑﮕﻴﺮ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺭ کودکی نیروی داوری ﺩﺍﺩﻳﻢ  

وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا 

ﻭ ﺍﺯ ﺳﻮﻯ ﺧﻮﺩ ﻣﻬﺮﻭﺭﺯﻯ ﻭ ﭘﺎﻛﻰ ﻭ ﺍﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭ ﺑﻮﺩ (مریم، ۱۲و۱۳)

اما علت این کاربرد عجیب چیست؟

در میان اهل کتاب، فرقه‌ای به نام صابئان وجود دارند که در قرآن نیز سه‌بار به آنها اشاره شده است:

مائده ۶۹

بقره ۶۲

حج ۱۷

برای بحثی مختصر درباب آیهٔ ۶۹ مائده نک.

https://t.me/denkerfahr/75

این فرقه (که به نام #مندائیان و مغتسله هم خوانده می‌شوند) منکر حضرت موسی و عیسی ولی پیرو حضرت یحییٰ اند و پیامبر اصلی خود را (در کنار آدم و شیث و‌ نوح) حضرت یحییٰ می‌دانند و سنت غسل را از ایشان گرفته اند ولی نکته اینجاست که آنها ایشان را «یهیا یوهنا» می‌خوانند (در زبان مندائی حروفی نظیر ح و ع وجود ندارد، برای ضبط این نام نگاه کنید به «واژه‌های دخیل در قرآن کریم» #آرتور_جفری).

بدین ترتیب قرآن به احترام این فرقه نام حضرت یحییٰ را به این صورت آورده ولی با ذکر «حنان» در کنار آن به اصل واژه هم اشاره کرده است.

ظرافتهای زبانی و محتوایی قرآن کریم بسیار بیشتر از اینهاست که فعلاً به همین اکتفا می‌کنم.

تجربۀ تفکر...
ما را در سایت تجربۀ تفکر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3denkenserfahrung0 بازدید : 185 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 12:53