«وجه وصفی» participle و «باب ناگذر» middle در زبان یونانی

ساخت وبلاگ

به نام خداوند جان و خرد

در زبان یونانی دو مبحث مشکل و از وجهی متصل به هم وجود دارد تحت عناوین «وجه وصفی» و «باب ناگذر». این دو مبحث در کتاب آموزش زبان یونانی باستان؛ ترجمه و تألیف: ژانت بلیک و ایمان شفیع‌بیک؛ نشر سینا؛ 1395 به صورت بسیار اجمالی و مبهم آمده است.

ما در زبان فارسی (و نیز عربی و انگلیسی) وجه وصفی را گاه به نام اسم فاعل (present participle) و اسم مفعول (past participle) می‌شناسیم اما این دو دقیقاً به یک معنی نیستند.

در زبان فارسی «خورنده» اسم فاعل و «خورده» اسم مفعول است چنانکه در عربی «فاعل» اسم فاعل و «مفعول» اسم مفعول است اما در زبان یونانی وجه وصفی گذرا/ معلوم از صرف یا صیغۀ معلوم فعل و وصف فعلی مجهول یا ناگذرا-مجهول از صیغۀ ناگذرا-مجهول فعل ساخته می‌شود.

نیز ما «باب ناگذر» را گاه تحت عنوان «فعل لازم» می‌شناسیم که باز این دو یکی نیستند.

متن پیآیند ترجمۀ فقراتی درباب این دو موضوع از منبع زیر است که روشنی خوبی دارد:

AN INTRODUCTION TO ANCIENT GREEK (A Literary Approach); Second Edition; Revised by C.A.E. Luschnig Deborah Mitchell; Hackett Publishing Company, Inc.; 2007.

ترجمۀ اصطلاحات صرفی و نحوی خاص متن را عمدةً با مراجعه به کتاب راهنمای زبان سنسکریت (دستور زبان، متنهای گزیده، واژه‌نامه)؛ تألیف محمدتقی راشد محصل؛ نشر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ 1389 انجام دادم.

p. 17:

باب ناگذر (Middle voice): فاعل هم کننده و هم گیرندۀ فعل است (خود را متوقف می‌کنم، منصرف می‌شوم). ناگذر می‌تواند انعکاسی باشد: فاعل مستقیماً کاری را با/ برای خود انجام می‌دهد، اما معمولاً ظریفتر است. فاعل کاری برای خودش یا برای چیزی که متعلق به خودش است انجام می‌دهد (بنابراین باب ناگذر می‌تواند مفعول داشته باشد). باب ناگذر به این معنی است که فاعل به طور مستقیم (یا بیشتر اختیاری) در فعالیت درگیر است.

p. 20-21:

Characteristics of Verbs: Definitions, Forms

ویژگی های افعال: تعاریف، اشکال

یک فعل شخص، عدد، زمان، باب و حالت را نشان می‌دهد. شناسه/ پایانه‌ها فاعل را نشان می‌دهند، یعنی شامل شخص و عدد می‌شوند: من/ ما؛ تو؛ او (مذکر)، او (مؤنث)؛ آن/ آنها. ستاکها و شناسه/ پایانۀ آنها زمان و باب را نشان می‌دهند. در این درس [یعنی درس هفتم] به بررسی گذرا/ معلوم (present active) و ناگذر-مجهول (middle-passive) زمان حال می‌پردازیم.

در یونانی دو نوع یا صرف فعل وجود دارد: (1) افعال ω- (یا افعال aدار (thematic)) و (2) افعال [گروه] μι- (ناaدار). افعال [گروه] ω- با واکۀ aدار ο/ε (یعنی ο یا ε) مشخص می‌شوند که پایانه را به ستاک متصل می‌کند. از سوی دیگر، افعال μι- فاقد واکۀ aدار هستند (در زمان‌های خاص، همانطور که بعداً توضیح خواهد شد).

در زبان یونانی سه باب (voice) وجود دارد: معلوم/ گذرا، ناگذرا و مجهول. باب نشان‌دهندۀ ارتباط فاعل با عمل است. در باب معلوم/ گذرا ، فاعل عمل را انجام می‌دهد. در باب مجهول، فاعل دستخوش عمل می‌شود یا عمل را از سر می‌گذارند (عمل روی فاعل کرده می‌شود). در باب ناگذرا، فاعل روی خودش عمل می‌کند (استفادۀ انعکاسی از ناگذرا)، یا برای خودش یا به نفعش، یا روی چیزی که متعلق به خودش است عمل می‌کند: فاعل عمیقاً در کنش فعل درگیر است.

کاربردهای بابها: مثالها

1. صورت فعل یونانی παύω (باب معلوم/ گذرا، اول شخص مفرد، مضارع اخباری) به معنای «من توقف می‌کنم»، در این معنی که «من موجب توقف می‌شوم» (یعنی کسی یا چیزی را به توقف می‌رسانم). در معنای مجهول παύομαι (صورتی که ناگذر یا مجهول است، اول شخص مفرد، مضارع اخباری) به معنای «من متوقف ام». در معنای ناگذر، παύομαι به معنای «من خود را متوقف می‌کنم» یا «من به توقف می‌رسم» است. تفاوت میان ناگذرا و مجهول در این است که ناگذرا به این معنی است که «من به میل خودم متوقف می‌شوم»، مجهول یعنی «من مجبور می‌شوم توسط کسی یا چیزی خارج از خودم متوقف شوم». صورت گذرا متعدی است (یعنی مفعول می‌گیرد: کسی یا چیزی غیر از خودم را متوقف می‌کنم). در این مثال گذرا لازم است (زیرا به صورت انعکاسی استفاده می‌شود).

2. πείθω: من متقاعد می‌کنم (باب گذرا). πείθομαι در باب ناگذرا به معنای «خود را قانع می‌کنم» و در مجهول «من متقاعد می‌شوم» است. از اینجا، گذرا و مجهول به معانی «من اعتماد می‌کنم»، «من باور می‌کنم» یا «من اطاعت می‌کنم» منجر می‌شوند.

3. اغلب باب ناگذرا به معنای انجام کاری «برای خود» است. مثلا παιδεύω یعنی «من [خودم را] تربیت می‌کنم [یا ساده‌تر «تربیت می‌بینم»]». παιδεύομαι (به عنوان ناگذرا): »من (فردی) تحصیل‌کرده یا آموزش‌دیده ام». مثلاً والدین فرزندان خود را در بهترین مؤسسات به تحصیل گذاشته اند (می‌گذارند). در این مثال، باب ناگذرا متعدی است، یعنی مفعول می‌گیرد و هیچ امکانی وجود ندارد که والدین واقعاً کنندگان آموزش باشند، بلکه آنها می‌گذارند تا آن کرده شود (یعنی فرزندان خود را نزد بهترین معلمان یا به بهترین مدارس می‌فرستند).

λύω یعنی من رها می‌کنم. λύομαι (شکل ناگذرا)، من می‌گذارم (کسی) (با باج) رها شود. همچنین می‌تواند به این معنی باشد که «من چیزی از خودم را رها می‌کنم». این استفاده از ناگذرا انعکاسی نیست و ممکن است مفعول بگیرد.

4. نمونه های دیگر:

1. γράφω: من می‌نویسم؛ γράφομαι: من برای خودم می‌نویسم، یعنی چیزی را برای استفادۀ خودم می‌نویسم (مثلاً برای یادداشت‌برداری).

2. πέμπω: من می‌فرستم؛ πέμπομαι: من به منظوری می‌فرستم.

3. φέρω: من می‌برم، من حمل می‌کنم؛ φέρομαι من (با خودم) حمل می‌کنم یا می‌آورم (برای استفادۀ خودم).

4. ἄρχω: من شروع می‌کنم؛ باب ناگذرا، ἄρχομαι، در جایی استفاده می‌شود که بر عمل شخصی تأکید می‌شود.

5. βουλεύω: من نقشه می‌ریزم؛ βουλεύομαι: با خودم مشورت می‌کنم، برای خودم برنامه‌ریزی می‌کنم.

نکته:

اگرچه در برخی از این مثالها به نظر می‌رسد که معنای فعل صراحةً از معلوم/ گذرا به ناگذرا یا مجهول تغییر می‌کند، اما با نگاهی دقیق نشان خواهیم داد که این تغییرات فقط توالیهای منطقی (logical progressions) ناشی از تفاوت در کاربرد بابها هستند. زمانی که از معنای دقیق آن مطمئن نیستید، همیشه می‌توانید کلمه را لفظی ترجمه کنید و سپس با روشن‌تر شدن متن، کلمۀ مناسب‌تری را در ترجمه جایگزین کنید. از سوی دیگر، در برخی از مثالهای مذکور در بالا، ترجمه‌های معلوم/ گذرا و ناگذرا یکسان خواهد بود. تفاوت معنی در یونانی واضح است اما در ترجمه به انگلیسی از بین خواهد رفت. این تنها یکی از بسیاری از ظرافتهای زبان یونانی است که ترجمۀ لفظی دقیق را دشوار می‌کند، اما ارزش تلاش برای خواندن و درک را دارد.

همین اشکال برای ناگذرا و مجهول در نظام مضارع (که شامل حال و استمراری می‌شود) و در نظام نقلی (ماضی نقلی و ماضی بعید) به کار می‌رود، اما معمولاً معنی از سیاق مشخص خواهد شد. همانطور که در زبان انگلیسی، اگر کلمۀ sets را به تنهایی در نظر بگیرید، نمی‌توانید بگویید که اسم است یا فعل، اما در جمله معمولاً معنی آن واضح است. به همین ترتیب، παύομαι به صورت مجزا ممکن است به معنای «من (خودم را) متوقف می‌کنم» باشد یا «من متوقف ام»، اما در جمله کلمات زمینه به شما خواهند گفت که منظور چیست.

p. 135:

Participles

وجوه وصفی

در این درس با اشکال و کاربردهای وجوه وصفی (ماضی نقلی، آینده، ماضی سادۀ معلوم، ناگذرا یا ناگذر-مجهول) آشنا خواهید شد. از آنجایی که یونانی φιλομέτοχος (فیلُمِتُخُس: وجه وصفی‌دوست (fond of participles)) است، استفاده از وجوه وصفی شکل مهمی از حالات ثانویه است.

وجوه وصفی:

ماضی نقلی، آينده، ماضی سادۀ معلوم و ناگذرا/ ميانه- مجهول

تعریف

وجه وصفی صفت فعلی هستند. یعنی هم ویژگیهای فعل و هم صفت را دارند. Dionysius Thrax این وجوه وصفی را اینگونه تعریف می‌کند: Μετοχή ἐστι λέξις μετέχουσα τῆς τῶν ῥημάτων καὶ τῆς τῶν ὀνομάτων ἰδιότητος: وجه وصفی بخشی از گفتار است که ویژگی‌های افعال و اسم‌ها/ صفت‌ها را به اشتراک می‌گذارد (لفظاً در... مشارک است) (صفت‌ها در نظریۀ نحو یونانی تحت ὀνόματα [اسمها] طبقه‌بندی می‌شوند).

به عنوان صفت، آنها از نظر جنسیت، تعداد و حالت دستوری صرف می‌شوند و با یک اسم (اعم از صریح یا مضمر) مطابق هستند. به عنوان افعال زمان و عدد دارند و می‌توانند مفعول بگیرند. وجوه وصفی در زبان انگلیسی بسیار رایج است، اما در یونانی حتی بیشتر از آن.

چند نمونه از استفاده از وجوه وصفی در زبان انگلیسی:

1. به عنوان صفت (کاربرد اسنادی)

کلیسای تأسیس‌شده (established)

طبقۀ حاکم (ruling)

حلقۀ مفقوده (missing)

2. در یک بند یا عبارت توصیفی (کاربرد شرایطی)

سوپ روی اجاق است، به صورت جوشان (boiling).

سربازان یونانی رهبری‌گرفته (led) از آگاممنون طی ده سال تروی را شکست دادند.

3. موردی و تکمیلی

گفتار (talking) را قطع کرد.

4. برخورد با وجوه وصفی در تشکیل زمانهای مرکب، مانند «من سخنگویان نبودم» (I wasn’t talking) «من هرگز نگذاشتم انجام‌گرفته شود» (I have never done that). از آنجایی که این استفاده بسیار شناخته شده است حذف خواهد شد.

مهم است که در نظر داشته باشید که وجوه وصفی صفاتی هستند که از افعال مشتق شده اند. بنابراین، یک وجه وصفی می‌تواند زمان داشته باشد، همانطور که در دو مثال اول در بالا مشهود است: تأسیس‌شده (established) یک وجه وصفی گذشته است در حالی که حاکم (ruling) حال است. یونانی دارای وجوه وصفی مضارع، آینده، ماضی ساده و ماضی نقلی است. وجوه وصفی هم باب دارد؛ از مثال‌های قبلی، تأسیس‌شده ، مجهول و حاکم معلوم است. یونانی دارای اشکال مجزا برای معلوم، ناگذرا/ ناگذرا-مجهول و در زمان ماضی ساده و آینده، مجهول است..

صورتها

برای صرف این بخشها را مرور کنید: ὁ ἄρχων (درس 5) و πᾶς πᾶσα πᾶν (درس 6).

تمام زمان های وجه وصفی از ستاک زمان مربوطه تشکیل می‌شوند.

بنابراین، وجه وصفی حال λύω با افزودن پایانۀ وجه وصفی مناسب به ستاک مضارع -λυ تشکیل می‌شود. به همین ترتیب وجه وصفی آینده از ستاک آیندۀ -λυσ (از λύσω) تشکیل می‌شود. ماضی ساده از ستاک -λυσ(α) (از ἔλυσα؛ وجوه وصفی آغازافزونه (augment) نمی‌گیرند). قسمتهای اصلی افعالی را که تاکنون مطالعه کرده اید مرور کنید (ص 89).

Active Participles

وجوه وصفی گذرا/ معلوم

همۀ وجوه وصفی معلوم (به جز نقلی، درس 8) دارای پایه در -ντ- هستند. زمان‌های aدار (حال، آینده و ماضی سادۀ نوع دوم) وجوه وصفی معلوم را در -οντ- شکل می‌دهند (بسن. ἄρχων). ماضی سادۀ نوع اول، با مشخصۀ α، دارای -αντ- است (مانند πᾶς، پایۀ παντ-). مذکر و خنثی در صرف سوم و مؤنث در صرف اول صرف می‌شوند.

آ. وجه وصفی λύω: حال، آینده، ماضی سادۀ اول

λύω: حال، آینده، ماضی ساده

ستاک

مذکر

مؤنث

خنثی

پایه

حال

λυ-

λύων

λύουσα

λῦον

λυοντ-

آینده

λυσ-

λύσων

λύσουσα

λῦσον

λυσοντ-

ماضی ساده

λυσ‑α

λύσας

λύσασα

λῦσαν

λυσαντ-

ب. وجه وصفی λείπω: ماضی سادۀ بی‌قاعده (ἔλιπον):

ستاک

مذکر

مؤنث

خنثی

پایه

ماضی سادۀ بی‌قاعده

λιπ‑

λιπών

λιποῦσα

λιπόν

λιποντ-

الگوها

Present Active Participle of λύω: λύων releasing

وجه وصفی معلوم/ گذرای حال از λύω که می‌شود: λύων: رهاکننده

[...]

Future Active Participle of λύω: λύσων being about to release, in order to release

وجه وصفی معلوم/ گذرای آینده از λύω که می‌شود: λύσων: رهاخواهدکننده

[...]

First Aorist Active Participle of λύω: λύσας having released, after releasing

وجه وصفی معلوم/ گذرای ماضی ساده از λύω که می‌شود: λύσας: رهاکرده

[...]

Second Aorist Active Participle of λείπω: λιπών having left, after leaving

وجه وصفی معلوم/ گذرای ماضی سادۀ بیقاعده از λείπω که می‌شود: λιπών: رهاگذارده

[...]

Present Active Participle of εἰμί: ὤν being

وجه وصفی معلوم/ گذرای حال از εἰμί که می‌شود: ὤν: هست/ موجود

مذکر

مؤنث

خثی

مفرد

نهادی

ὤν

οὖσα

ὄν

اضافی

ὄντος

οὔσης

ὄντος

مفعول باواسطه

ὄντι

οὔσῃ

ὄντι

مفعول مستقیم

ὄντα

οὖσαν

ὄν

جمع

نهادی

ὄντες

οὖσαι

ὄντα

اضافی

ὄντων

οὐσῶν

ὄντων

مفعول باواسطه

οὖσι(ν)

οὔσαις

οὖσι(ν)

مفعول مستقیم

ὄντας

οὔσας

ὄντα

این الگو به‌عنوان مروری بر پایانه‌های وجوه وصفی در ‑οντ‑ عمل می‌کند.

توجه داشته باشید که دمش (accent) وجه وصفی ماضی سادۀ بیقاعده مانند εἰμί است.

وجوه وصفی ناگذرا و ناگذرا مجهول

وجوه وصفی ناگذرا و ناگذرا-مجهول به‌سادگی با افزودن μενος، -η، -ον- به ستاک مناسب ساخته می‌شوند: ομενος- به ستاکهای زمان aدار؛ αμενος- به ماضی ساده.

ستاک

λύω

λείπω (ἔλιπον)

زمان

حال

ناگذرا-مجهول

آینده

ناگذرا

ماضی ساده

ناگذرا

ماضی سادۀ بیقاعده

ناگذرا

مذکر

λυόμενος

λυςόμενος

λυςάμενος

λιπόμενος

مؤنث

λυομένη

λυσομένη

λυσαμένη

λιπομένη

خنثی

λυόμενον

λυςόμενον

λυςάμενον

معنی

ransoming; being freed/

(با باج خود) رهاشده، آزادبُوَنده/

in order to ransom/

برای باج دادن/

having ransomed,

گذارنده با باج دادن آزادشده بودن

after ransoming /

پساباج دادگی

having left behind

گذارندۀ برجامانده بودن

مثال: وجه وصفی ناگذار-مجهول حال از λύω که می‌شود: λυόμενος.

مذکر

مؤنث

خنثی

مفرد

نهادی

λυόμενος

λυομένη

λυόμενον

اضافی

λυομένου

λυομένης

λυομένου

مفعول باواسطه

λυομένῳ

λυομένῃ

λυομένῳ

مفعول مستقیم

λυόμενον

λυομένην

λυόμενον

جمع

نهادی

λυόμενοι

λυόμεναι

λυόμενα

اضافی

λυομένων

λυομένων

λυομένων

مفعول باواسطه

λυομένοις

λυομέναις

λυομένοις

مفعول مستقیم

λυομένους

λυομένας

λυόμενα

وقتی منطق آنها را بشناسید و بفهمید که چه هستند: صفتهایی که از افعال مشتق شده اند، وجوه وصفی چندان دشوار نیستند. کلمۀ انگلیسی معادل «وجه وصفی» یعنی participle از کلمۀ لاتینی participium (سهم یا حصه) گرفته شده است که ترجمۀ مستقیم کلمۀ یونانی μετοχή است. یونانی‌ها این وجه وصفی را جزئی جداگانه از گفتار می‌دانستند، اما همانطور که از نامش پیداست، به وضوح تشخیص داده بودند که در ویژگی‌های دو بخش دیگر گفتار مشترک است. ما معمولاً وجه وصفی را جزئی مجزا از گفتار نمی‌دانیم، اما باید بدانیم که اجزای گفتار لزوماً در تقابل یک به یک نیستند.

تجربۀ تفکر...
ما را در سایت تجربۀ تفکر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3denkenserfahrung0 بازدید : 15 تاريخ : پنجشنبه 17 خرداد 1403 ساعت: 17:50