به نام خداوند جان و خردبخش اولاز زندگانینامۀ هگل، نوشتۀ تری پینکاردHegel: A Biography; Terry Pinkard; Cambridge University Press; 2000; p. 260:Other reviews began to appear that only heightened the controversy surrounding Hegel's book. Some of the negative reactions were explainable as reactions to Hegel's own sharply polemical attacks on other philosophers in his and Schelling's Critical Joual of Philosophy. However gregarious Hegel's personality was in social settings, it also had a very aggressive side that clearly emerged from time to time in his writings. Indeed, when it came to such polemics, Hegel cut no coers and made no attempt to soften the blows he inflicted. مرورهای دیگری ظاهر شد که فقط بحث پیرامون کتاب هگل را تشدید کرد. برخی از واکنشهای منفی در مقام واکنشهایی به حملات شدید جدلی خود هگل به سایر فیلسوفان در مجلۀ انتقادی فلسفۀ او و شلینگ قابل توضیح بود. شخصیت هگل هر چقدر هم که در محیط های اجتماعی جمعی بود، جنبۀ بسیار تهاجمی نیز داشت که بهوضوح هر از گاهی در نوشتههایش نمایان میشد. درواقع، وقتی نوبت به چنین بحثهایی میرسید، هگل هیچ گوشهای را فرو نمیگذاشت و تلاشی برای کاهش ضرباتی که وارد میکرد نمیکرد.In 1802, he had reviewed a piece by Jacob Salat (a Catholic Bavarian theologian and moralist, and an intimate of Jacobi's) in the Critical Jual of Philosophy, calling Salat, variously, "Bavaria's apostle," the self-appointed "Knight against the darkness," and accusing him of completely misrepresenting the Berlin Enlightenment (that is, Kant) and uttering on, ...ادامه مطلب
به نام خداوند جان و خردتذکر مهم: متن زیر فقط به کار اهل فن فلسفه و علاقهمندان به ترجمۀ متون فلسفی میآید و خوانندگان عام از آن بهرهای اندک دارند. تذکر دادم تا وقتتان را تلف نکنید.ضمن ترجمۀ متنی، تصادفی گذرم افتاد به کتاب منطق ارسطو و خواستم ببینم آیا تقسیم «رأی» به علم و ظن و ظن به ظن اصطلاحی (ثبوت اکثری موضوع) و وهم (عدم ثبوت اکثری موضوع) و شک (ثبوت و عدم ثبوت برابر موضوع) که در منطق ما (مثل منطق مرحوم مظفر) آمده در آن هست یا نه.ناگزیر به ترجمۀ آقای میرشمسالدین ادیبسلطانی سر زدم و اتفاقی در آن به عبارت جالبی برخوردم که شبیه تعابیر هیدگر بود: «امر رخدادپذیر» (?das Ereignet) که آن را به ترجمۀ دیوید راس فقید نسبت داده بود:«زیراعقیده و امر رخدادپذیر نیز به همین سان ناپایدار است». طبیعةَ رفتم به سروقت ترجمۀ مرحوم راس و با شگفتی دیدم چنین چیزی در آنجا وجود ندارد.عبارت ارسطو این است:καὶ ὁμολογούμενον δ’ οὕτω τοῖς φαινομένοις· ἥ τε γὰρ δόξα ἀβέβαιον, καὶ ἡ φύσις ἡ τοιαύτη (89a5-6)تلفظ متن یونانی: کای هُمُلُگومنُن ده اوتو تویس فاینونمنویس. هی ته گار دُکسا آبِبایون کای هی فوسیس تویائوته(ترجمۀ لفظ به لفظ من: و همنواست آن با پدیدارها. زیرا که عقیده ناپایدار است و طبیعت/ ماهیت آنچنینچیزهایی نیز).ترجمۀ آقای ادیبسلطانی: ولی این نگرش با بودههای مشاهدهشدنی نیز هماهنگ است؛ زیرا عقیده ناپایدار است، و طبیعت برونآختهی آن نیز به همین سان ناپایدار است. (رسم خط برابر اصل).ترجمۀ مختار مجموعۀ دلفی:G. R. G. Mure: This view also fits the observed facts, for opinion is unstable, and so is the kind of being we have described as its object.(این نگاه با واقعیات دیدهشدنی مطابق است زیرا عقیده، ناپ, ...ادامه مطلب